چرا درگیر نابرابری اقتصادی و نابرابری منطقهای شدهایم؟
[ad_1]
اقتصاد 24- نرخ بیکاری یکی از شاخص هایی است که برای ارزیابی وضعیت اقتصادی کشور مورد استفاده قرار می گیرد. نرجس بختیار خلج مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور زنان و خانواده اخیرا گفت: نرخ بیکاری از 9.6 درصد در زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم به 8.1 درصد کاهش یافته است.
آمارهای مرکز آمار کشور و نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله به بالا که تحصیلات عالی را گذرانده اند، نشان می دهد که 11.6 درصد از جمعیت فعالی که تحصیلات عالی را گذرانده اند، بیکار هستند. این میزان در بین زنان بیشتر از مردان و در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری است. مرکز آمار نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله و بیشتر در پاییز 1402 را 7.6 درصد اعلام کرد که نسبت به فصل قبل سیزده درصد کاهش داشته است.
در بخشی دیگر از این گزارش همچنین اشاره شده است که جمعیت فعال زنان کشور از چهار میلیون و 349 هزار نفر در پاییز 1401 به چهار میلیون و 672 هزار نفر در پاییز 1402 رسیده است. یعنی 500 هزار نفر امیدوارند شغل پیدا کنند. همچنین جمعیت شاغل زنان از سه میلیون و 733 هزار نفر در پاییز سال گذشته به بیش از چهار میلیون نفر در پاییز امسال رسیده است. بنابراین در این بخش شاهد افزایش 322 زن در بازار کار هستیم.
با وجود اینکه گزارش مرکز آمار ایران حکایت از موفقیت دولت سیزدهم در حوزه اشتغال دارد، اما این سوال که زمستان سال گذشته بیشترین نرخ بیکاری را به ثبت رسانده اند، حائز اهمیت است. با توجه به این آمار سوالاتی مطرح می شود از جمله اینکه افزایش نرخ بیکاری در یک منطقه چه پیامدهایی دارد و چگونه می توان این تبعات را مدیریت و کاهش داد؟ مرتضی افگه، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز در گفتگو با فرارو به این سوالات پاسخ داد:
رشد مشاغل غیر ماهر و ناپایدار در کشور
مرتضی افکه گفت: کمبود فرصت های شغلی و افزایش بیکاری در جوامع دو پیامد عمده اجتماعی و اقتصادی دارد. می توان گفت یکی از مهم ترین پیامدهای اجتماعی این وضعیت این است که جامعه ای با شرایط ذکر شده به بستر انواع مجرمان تبدیل می شود، در واقع از اعتیاد گرفته تا انواع دزدی ها در جامعه شکل می گیرد. سایه شرایط نامطلوب کار بعلاوه، چنین جوامعی مشاغلی را ایجاد می کنند که غیررسمی تلقی می شوند، به عنوان مثال تجارت تجاری یا حتی بالگرد.
بیشتر بخوانید:کاهش قابل توجه نرخ بیکاری در عربستان
وقتی مردم از نگرفتن مشاغل رسمی و شناخته شده ناامید می شوند یا از توانایی دولت در ایجاد فرصت های شغلی ناامید می شوند، چاره ای جز این ندارند که به این راه حل متوسل شوند، چه با ابزارهای کوچک و چه با ابزارهای قابل قبول تر برای خودتان کار کنید. در حال حاضر، چنین شرایطی اغلب در کشورهای در حال توسعه مشاهده می شود. به عنوان مثال، تجارت در مترو یکی از همین انواع اشتغال است; بنابراین نمی توان گفت که اینها مشاغل کاذب هستند، اما بخش غیررسمی رشد کرده است. این نوع اشتغال دارای جنبه های منفی و مثبت است. نقطه ضعف این نوع اشتغال پایدار نبودن، نداشتن درآمد بالا و عدم نیاز به مهارت و تجربه خاصی است که البته این نوع کار فشار دولت را از بین می برد.
وی افزود: اما اینکه دولت ادعا می کند نرخ بیکاری کاهش یافته است، صحت ندارد. از آنجایی که نرخ بیکاری عملا کاهش نیافته است، این اعداد ارائه شده به جامعه آماری لزوماً نشان دهنده افزایش نرخ اشتغال نیست. از آنجایی که نرخ مشارکت پایین است به این معنی است که افرادی که جویای کار هستند ثبت نام نمی کنند. معمولا زمانی که فردی یکی دو سال است که دنبال کار می گردد و شغلی پیدا نمی کند به تدریج از سامانه متقاضیان کار خارج می شود. این بدان معنا نیست که فرد در تلاش برای یافتن کار نیست، به این معنی است که شخص به طور رسمی ثبت نام نکرده است. بنابراین از نرخ تلاش برای کار حذف می شود و در نهایت در آمار به نظر می رسد که نرخ بیکاری کاهش یافته است. نرخ بیکاری اعلام شده از سوی مرکز آمار 8 درصد است. اما این سطح را نمی توان سطح واقعی بیکاری در کشور دانست. این نرخ بسیار بالاتر از نرخ رسمی کشور است.»
مهاجرت دایره ای یک اقدام مثبت است
این استاد دانشگاه ادامه داد: با توجه به اینکه برخی افراد به دلیل فشارهای اقتصادی و بیکاری مهاجرت می کنند، می توان از زوایای مختلف به این موضوع نگاه کرد. اگر چرخش اشتغال بین شهرهای کشور باشد اشکالی ندارد اما اگر این مهاجرت یک طرفه و از روستاها به شهرهای بزرگ یا حتی از شهرهای بزرگ در رکود به مراکز منطقه و پایتخت باشد. ، کاملا اشتباه است، زیرا نشان می دهد که «آماده سازی زمین» در کشور به خوبی انجام نشده و توزیع فعالیت ها در کشور با شکست مواجه شده است.
روند صحیح مهاجرت در داخل کشور به گونه ای است که مهاجرت از نقاط مختلف و به صورت متقابل صورت می گیرد تا از فشار بر طبیعت، اثرات اجتماعی، تنوع فرهنگی و اقتصادی کاسته شود و شاهد پیامدهای آن و سایر پدیده ها از جمله بیابان زایی باشد.
بیشتر بخوانید:چه کسانی بیکار هستند و شامل چه کسانی می شود؟/ تعریف بیکاری در اقتصاد کلان
وی افزود: در کشورهای پیشرفته مهاجرت به صورت چرخشی انجام می شود. در واقع مهاجرت هم دارند اما هم در شهرهای خودشان و هم بین کشورهای اروپایی مهاجرت ها دایره ای خواهد بود و درگیر پدیده نابرابری اجتماعی و اقتصادی نخواهند بود. متأسفانه هم در تهران و هم در برخی شهرهای بزرگ و مراکز استان های مهم با پدیده مشابهی مواجه هستیم. یکی دیگر از پیامدهای منفی چنین وضعیتی، حاشیه نشینی است که خود با پیامدهای گسترده ای همراه است.
برخی از استان های ما 4 دهه متوالی محروم بوده اند
این کارشناس اقتصادی گفت: نقش دولت در چنین شرایطی از بحث کاربری زمین شروع می شود، دولت ها موظف به ساخت سکوها و سازه ها هستند و وقتی این سکوها و سازه ها را ایجاد می کنند، وقتی این زیرساخت ها آماده می شود، بخش خصوصی یا سرمایه گذاران هستند. همچنین در فعالیت های آنها بهتر خواهد بود. دولت باید بیشتر بودجه خود را به توسعه زیرساخت ها اختصاص دهد. به عنوان مثال، برای متمرکز ساختن راهسازی، خدمات شهری و خدمات اجتماعی. تسهیلات باید به صورت متعادل در مناطق مختلف توزیع شود تا سرمایه گذاری در این مناطق برای سرمایه گذاران خصوصی سودآور باشد. در حال حاضر سرمایه گذاری فقط در اصفهان، شیراز و چند شهر بزرگ به صرفه است. طبیعتا سرمایه گذاری باعث افزایش اشتغال و افزایش تولید منطقه می شود و توزیع جمعیت منطقه ای نیز به درستی انجام می شود. وی ادامه داد: در حال حاضر با توزیع نابرابر منطقه ای و توزیع نابرابر درآمد بین خانوارها روبرو هستیم و این دو گزینه نیز بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
وی افزود: استان های محرومی داریم که در 4 دهه اخیر مستمر محروم بوده اند که بیشتر این استان ها استان های مرزی کشور هستند و بعد استان های دیگر هستند. از سالها قبل بر اساس اصول توسعه زمین باید زیرساختها به گونهای ساخته میشد که توزیع ثروت به این مناطق نیز میرفت. دولتها نیز در دهههای گذشته تلاش و کوشش کردهاند تا با برخی مشوقها، سرمایهگذاران را در مناطق کم برخوردار جذب کنند که از جمله این مشوقها و تسهیلات میتوان به استثنائاتی اشاره کرد.
اما مشکل دولت های ما این است که فکر می کنند کافی است مدیران دولتی را به مناطق فقیر بفرستند تا برخی کارها را انجام دهند و همه چیز درست می شود. یکی از مشکلاتی که در این مناطق وجود دارد این است که اعتقاد بر این است که اگر استانی کوچک یا محروم باشد، ارسال پول کافی است و نیازی به اعزام مدیران حرفه ای نیست. در همین سیستان و بلوچستان بودجه های کمی خرج نمی شود، حتی شاید دادن بودجه های کلان به مدیران ضعیف نه تنها باعث از بین رفتن بودجه ها شده است، بلکه در استان ها از محرومیت خارج نمی شود، این همه استان های مرزی و برخی مرکزی. استان هایی مانند کهکیلو همچنان محروم هستند. و اگر بویراحمد و خراسان جنوبی محروم بمانند یعنی نابرابری منطقه ای ایجاد شده است. این نابرابری منطقه ای ریشه مهاجرت هاست و حتی به دلیل افزایش تراکم جمعیت به محیط زیست آسیب می رساند.
منبع: آینده
[ad_2]